سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جایگاه فرهنگ در توسعه و رویکرد دولت اسلامی به آن - کانون دانش آموزی رشد کرج


لینک دونی


تعداد بازدید

v امروز : 15 بازدید

v کل بازدیدها : 38519 بازدید

جستجو در مطالب

مطالب قبلی

زمستان 1384
پاییز 1384

آهنگ وبلاگ

84/8/10 :: 8:40 صبح

 

به قلم سردبیر : علیرضا کاظمی

جایگاه فرهنگ در توسعه و رویکرد دولت اسلامی به آن

در طول دو دولت سازندگی اصلاحات فرصتهای زیادی صرف این مقوله نظری و تئوری شد که آیا اولویت اول در اقتصادی یا در توسعه سیاسی است ؟ عملا دو  دولت با شاخص قرار داد یکی از آن دو با همین ویژگی شناخته شدند . اما کم نبودند اشخاص و افرادی که چنین رویکردی تک بعدی و آنهم افراطی به این دو مقوله را بر نمی تابیدند و از جمله توسط صاحب این قلم که در روزنامه های کثیر الانتشار به کرات گوشزد شد که : اولا پرداختن به مقوله هایی که مربوط به حوزه جامعه شناسی و در عبارتی کلی تر علوم انسانی , میشود دارای تلازم و پیوستگی حتمی و قطعی می باشد و تجزیه و تحلیلی این گونه مقاله ها به طور مجزا و منفک از هم , نه تنها منطقی به نظر نمی رسد بلکه اصولا منتج به نتیجه مثبتی هم نخواهد شد و تجارب چندین ساله و به عبارتی چندین قرن کشورهای توسعه یافته از بلوک شرق و غرب نشان می دهد که تک بعدی پرداختن به این گونه مقولات خسارت های جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت . ما ضمن اینکه امر توسعه و اصلاحات را برای کشور ضروری می دانیم سخت بر این باوریم که این مقوله ها را نمی توان تک بعدی مد نظر قرار داد , بلکه همانطور که در صدر اشره شد این گونه مقوله ها را براحتی نمی توان خط کشی کرد , بلکه امر توسعه یک امر همه جانبه و چند بعدی و متوازن و متعادل می باشد و زیر ساخت چنین توسعه همه جانبه ای توجه جید به فرهنگ میباشد چرا که فرهنگ شامل رشد مبانی فکری و عقلی بوده و در امر توسعه یافتگی تا زمانی که رشد  در زمینه مبانی فکری و عقلی صورت نگیرد رسیدن به توسعه سیاسی و لقتصادی اصولا امری غیر منطقی خواهد بود . برای اثبات این موضوع کافی است که توجهی به تاریخ معاصر خودمان بیاندازیم . مشاهده می کنید نزدیک به صد سال در این کشور دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی بوده ایم . سوال اساسی ما از موضع تاریخ سیاسی این است که مگر پروژه مشروطیت نهضتی برای توسعه یافتگی سیاسی و اقتصادی نبود ؟ لازم به یاداوری است که در بین کشورهای آسیایی ما و ژاپن جز اولین پیشگامان اصلاحات و توسعه بوده ایم و حال بعد از صد سال ژاپن توسعه یافته و رسیدن به ژاپن برای ما آرزویی دور و دراز می باشد . البته باید دقت کرد که درامر توسعه نمیتوان چشم به تئوری کشورهای به اصطلاح توسعه یافته دوخت و آگر ژاپن را مثال می زنیم نه به این جهت که ما نیز دقیقا همان نسخه های توسعه یافتگی را از ژاپن تقلید میکنیم . چرا که اصولا هر توسعه ای بر اساس مبانی فکری و فرهنگی خاصی صورت گرفته لذا فرمولهای توسعه و در کشورهای توسعه یافته را ناشی زا مبانی خاص جوامع خودشان می دانیم بر همین اساس بر یان باوریم که تئوری کشورهای توسعه یافته عموما دارای رویکردی امپریالیستی و یا در حالی خوش بینانه مانند ژاپن شبه امپریالیستی می باشد چرا که منبعث از تفکر آنتروپوسانتریسم که قائل به اصالت اومانیستی می باشد و خمیر مایه آن انسان خود بنیاد اتمیستی میباشد . از همین منظر است که تئوری های توسعه یافتگی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعهعلیرغم توسعه با چالشهای جدی نیز روبرو هستند . از قبیل شکافهای طبقاتی و انباشت ثروت در دست طبقه ای خاص , حال ما برآنیم صورتی زا توسعه را ارائه دهیم که چالشهایی را که غرب با ن روبرو هستند مرتفع نمائیم و به زعم حقیر از این دیدگاه است که ما امروز مدعی گفتگوی تمدنها شده ایم . ازاین منظر است که ما میتوانیم نوید دهنده خبرهای مسرت بخشی برای بشریت باشیم و در حقیقت هر نرم افزاری صدور انقلاب همین بعد است والا  قطعا اگر بخواهیم از همان دید خود آنها به این امر توسعئ بپردازیم فی الواقع همان حکایت زیره به کرمان بردن است . پس اگر بر آنیم که مبتکر تئوری جدیدی  درامر توسعه یافتگی باشیم اولا باید آنرا متوازن ببینیم و در ثانی زیر ساخت آن بر  مبنای فرهنگ باشد . مصرا ر این عقیده ایم که اگر شالوده توسعه بر اساس فرهنگ باشد توسعه ای پایدار و ماندگار خواهد بود و در حقیقت ما اگر دم از توسعه سیاسی اقتصادی میزنیم باید بپذیریم بستر مناسب برای هر دو آنها توسعه یافتگی فرهنگ است . باید بدون تعارف به آن سمت و سو برویم و به توسعه همه جانبه و متوازن با محوریت قرار ددادن توسعه فرهنگی بپردازیم . که در چنین وضعیتی نهادهای فرهنگساز اساس توجه جدی برنامه ریزان و آحاد مردم جامعه شود و باید کاری کرد که نخبه ها وارد عرصه های فرهنگ ساز که رسالت توسعه و تامین ینروی انسانی پویا و خلاق را نیز بر عهده آن می باشد بشوند . در غیر این صورت همه رشته هایمان پنبه خواهد شد و پایانی جز سرخوردگی و خستگی عایدمان نخواهد شد و آن وقت دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت و حال دولت اسلامی مصمم است با توجه زیر ساختی به امور فرهنگ که منادی چنین توسعه ای باشد .

از قرائن و شواهد هویداست که قطعا با انتخاب وزیرانی کارآمد برای وزارتخانمه های فرهنگی و از جمله آموزش و پرورش چنین امری محقق گردد و به تعبیسر دکتر احمدی نژآد اگر جامعه ای همه چیز داشته باشد ولی آموزش .و پرورش نداشته باشد هیچ چیز ندارد و برعکس اگر هیچ چیز نداته باشد اما آموزش و پرورش کارآمد داشته باشد همه چیز دارد و به فرموده رهبر انقلاب : ملتی که قدر علم , آموزش , معلم و فرهنگ را نداند آن ملت آسیب پذیر است آگر چه از لحاظ مادی نیز قابل رشد قابل توجهی داشته باشد . پس در دولت اسلامی تحول خواه نگاه به آموزش و پرورش نگاه توسعه گراست و ئدرذ چنین نگرشی آموزش و پرورش یک نهاد مولد است نه مصری و اتفاقا در دنیای امروز ارزشمند ترین محصولات و کالاها همان پرورش نیروی انسانی خلاق است که این فقط از آموزش و پرورش پویا و زیر بنایی ساخته است .

قطعا دولت اسلامی مدیریت این رکن رکین فرهنگ را به کسی می سپارد که توانایی چنین ساختاری را در آن بتواند ایجاد کند و مطمئنا از نروهایی که چنین حوزه ای را تجربه کرده اند و توانایی چنین رویکردی را نداشته اند خودداری خواهد کرد .


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

لوگوى وبلاگ

جایگاه فرهنگ در توسعه و رویکرد دولت اسلامی به آن - کانون دانش آموزی رشد کرج

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by majidzavari